یک سال نقش فاصله هامان سکوت بود
شاید برای حرف زدن از عشق زود بود
ای کاش قفل سخت سکوت تو می شکست
یا در نگاه سرد تو خورشید می نشست
من موج خسته بودم و تو ساحلم شدی
بایک نگاه ساکن شهر دلم شدی
اکنون ولی به ساحل باور رسیده ام
دیگر گذشت فصلی و به آخر رسیده ام
آری کویر تشنه به باران نمی رسد
این قصه تا ابد به پایان نمی رسد...